فرهنگ لغات و اصطلاحات برنامه ریزی عصبی – زبانی G
Generalization
تعمیم
تعمیم، در کنار حذف و تحریف، یکی از انواع فیلتر کردن است که به معنای تعمیم دادن برخی داده ها و اطلاعاتی که از محیط بیرون راجع به یک واقعه، شخص یا پدیده دریافت می کنیم به کل آن واقعه، شخص یا پدیده تعمیم می دهیم. در واقع در ذهن انسان جزء را کل تعمیم می دهد.
Gestalt
گشتالت
گشتالت یک کلمه آلمانی به مفهوم “کل” است. منظور از گشتالت این است که کل هر چیز از مجموع اجزای تشکیل دهنده ی آن فراتر است. مثلا کل یک درخت، چیزی بیش از مجموع شاخه ها، برگ ها، تنه و ریشه های آن دارد و آن ساخت و سازمان درخت است. یعنی اگر تمامی اجزای یک درخت را از یکدیگر جدا کنیم و در کنار هم قرار دهیم، درختی وجود نخواهد داشت در صورتی که اجزا فرقی نکرده اند.
در مورد انسان و جنبه های مختلف نیز وضع به همین منوال است. مثلا یادگیری یک کلیت است و نمی توان با کنار هم گذاشتن اجزای مختلف یادگیری، کل یادگیری را مشخص کرد.
در مورد کل وجود انسان نیز نمی توان هوش، استعداد ها، علایق و رغبت ها، شخصیت، نگرش ها و ویژگی های هر فرد را به طور جداگانه اندازه گرفت و بر اساس نتایج آن ها در مورد کل یک فرد قضاوت کرد.
Gestalt therapy
گشتالت درمانی
روانشناسی گشتالت یا گشتالت درمانی با کلیت فرد سر و کار دارد که چیزی بیش از جمع رفتارهایش است. گشتالت درمانی، روشی پدیدارشناختی است که تجربۀ انسان را منبع داده ها می داند و بر تجربۀ درمانگر و مراجع از واقعیت تأکید دارد. گشتالت درمانی، رویکردی وجودی است که بر مسئولیتپذیری افراد در قبال خودشان و نقش آن ها در تجربه های کنونی خودشان تأکید دارد. در گشتالت درمانی، معضلات مربوط به گذشته و آینده در قالب زمان حال بررسی می شوند.
هدف کلی گشتالت درمانی، خودآگاهی نسبت به دیگران و محیط است که موجب کمال و یکپارچگی انسان می شود. چندین فرضیۀ اصلی اساس گشتالت درمانی را تشکیل می دهند: انسان، یک کل شامل جسم، هیجانات، افکار، احساسات و ادراکات است که همۀ این ها در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند. انسان، بخشی از محیط خود است و نمی تواند بدون آن درک شود. انسان، موجودی فعال است نه موجودی واکنشی. او پاسخهای خود را به محرکهای بیرونی و درونی، خود تعیین می کند، انسان قادر است از احساسات، افکار، هیجانات و ادراکات خود آگاه شود و از طریق آگاهی، قادر به انتخاب است و بنابراین مسئولیت رفتار آشکار و نهان خود را دارد.
Gustatory
چشایی
مربوط به چشایی است و در ان ال پی یکی از نظام های تجسمی، در کنار دیداری، شنیداری، حسی، و بویایی است.